سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وداع با یار

پنج شنبه 86 خرداد 31 ساعت 4:1 عصر

ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : کوثر ملاتبار

نظرات دیگران [ نظر]


خاطره قالیباف از آیت الله فاضل لنکرانی

پنج شنبه 86 خرداد 31 ساعت 11:0 صبح

آیت الله فاضل لنکرانیقالیباف شهردار تهران در روز تشییع: امروز دوشنبه است. بیست و هشتم خرداد. پیکر آیة ا... العظمی فاضل لنکرانی را در قم تشییع کردند. یاد حرف آیة ا... می افتم. آن وقت که رفته بودم خدمتشان. آن موقع در ناجا بودم. گفتند: من 50 سال است دارم اسلام می خوانم. بگذار خلاصه اش را برایت بگویم. واجباتت را انجام بده. به جای مستحبات، تا می توانی به کار مردم برس. کار مردم را راه بینداز.بعد هم گفتند: اگر قیامت کسی ازت سؤال کرد، بگو فاضل گفته بود.
منبع:فارس نیوز


نوشته شده توسط : مصطفی

نظرات دیگران [ نظر]


خاطره آیت الله لنکرانی از آیت الله بروجردی

پنج شنبه 86 خرداد 31 ساعت 9:24 صبح

خاطره ای از زبان آیت الله لنکرانی(رحمة الله علیه):
پدرم به مناسبت ایام فاطمیه مجلس روضه اى در منزل ترتیب داده بودند که مرحوم آیة الله بروجردى روزى به عنوان شرکت در روضه به آنجا تشریف آوردند، من مشغول پذیرایى از میهمانان بودم همین که مرحوم آیة الله بروجردى مرا دیدند لبخندى زده و خطاب به مرحوم پدرم  فرمودند: فلانى هم در درس شرکت مى کند، تصور مى کنم کمى سن من باعثآیت الله فاضل لنکرانی تعجب ایشان شده بود، پدرم که متوجه این نکته شده بود، به عرض رساندند که نه تنها در درس شرکت مى کند بلکه درسهاى شما را به عربى مى نویسد و شنیدن این مطلب تعجب معظم له را بیشتر برانگیخته و فرمود: امکان دارد این نوشته ها را ببینم؟ پدرم به من دستور داد تا آنها را آورده و به خدمت ایشان دادم، معظم له نسبت به مسائل علمى و به طلابى که علاقمند به تحصیل بودند توجه خاصى از خود نشان مى دادند، بطورى که این کار از خصایص وجودى وى به شمار مى آمد، نوشته مرا حدود نیم ساعت بدون آنکه با کسى حرف بزند و یا به حرف کسى گوش بدهد ملاحظه فرمود و تنها در سند روایتى که من از صاحب وسائل نقل کرده بودم، اشکال فرموده و گفتند این روایت طى سند دیگرى غیر از این سند وارد شده که این اشکال در واقع متوجه صاحب وسایل مى شد.
پس از آن هم، همواره مرا مشمول عنایت خود قرار داده و با کلمات اعجاب انگیزى تشویق مى فرمودند و هر چند وقت یک بار نوشته مرا خواسته و پس از مرورى در آن به من پس مى دادند و پس از آن که به چهار صد یا پانصد صفحه رسید دستوردادند که آن را چاپ کنم.»
منبع: تبیان


نوشته شده توسط : مصطفی

نظرات دیگران [ نظر]


اولین خاطره

چهارشنبه 86 خرداد 30 ساعت 1:43 صبح

اولین خاطره

همواره در ذهن همه ی ما  اولین ها جایگاه مهمی دارند.

اولین برخورد و دیدار، برای مدت ها ذهنیت منفی یا مثبت می سازند.

اولین باری که خدمت آقا رسیدم برای من خاطره ای شیرین و به یاد ماندنی رقم زد.

در سال های ابتدای طلبگی به همراه یکی از اقوام که از یزد برای تشرف به لباس روحانیت

 و مراسم عمامه گذاری به قم آمده بود به دفتر آقا مراجعه کردیم.

لحظاتی منتظر بودیم تا آقا تشریف آوردند. تمام نگاهم را به این مرد آسمانی دوخته بودم.

یکی یکی اسم ها را می خوانند و مراسم انجام می شد

تا اینکه نوبت به دوست ما رسید اما ناگهان آقا بلند شدند.

شگفت زده شدم که چه شده است که آقا تمام قد ایستادند.

اما زود فهمیدم آقا به احترام عمامه سیاه که نشانه ی سلاله زهرا (س) است

 از جای خود بلند شده اند و بوسه ای از ارادت به آن عمامه زدند.

در مراسم تشییع ناگهان به یاد آن روز افتادم.

آری این مرد بزرگ که احترام فراوانی به فرزندان زهرا (س) داشت

به جا بود که در روز شهادت جده ی سادات هم به خاک سپرده شود.


نوشته شده توسط : میرخلیلی

نظرات دیگران [ نظر]


ءاین الطالب بدم الزهراء

سه شنبه 86 خرداد 29 ساعت 1:46 صبح

از اول انقلاب تا به حالا چنین صحنه هایی بارها و بارها در این مملکت تکرار شده و حتی بعضا از این صحنه ها پر شورتر هم بوده اما یه جورایی این تشیع با همه فرق داشت این هم خودش توفیقه دیگه، که انسان مراسم تشیع پیکرش بشه روضه حضرت زهرا(سلام الله علیها). اگه امروز به این همه جمعیت نگاه می کردید و بعد خودتونو می بردیدبه هزار و چهار صد سال پیش، واقعا چه حسی بهتون دست می داد که دقیقا در چنین روزی یگانه زن خلقت تشیع شد اما چه تشیعی در شب تاریک و بدون سر و صدا فقط عده ای از خواص خبر دار شدن و این لکه ننگ بر مردم صدر اسلام ماند، که هیچ کس در تشیع بی بی دو عالم شرکت نکرد وبجز اندکی، کسی بر آن پیکر قد خمیده نماز نخواند اما پس از هزار و چهار صد سال از آن واقعه درست در همان روز پیکر شاگردی از مکتب ایشان تشیع می شود آن هم چه تشیعی شاید جناب آقای فاضل( رحمة الله علیه ) الان نزد حضرت زهرا شرمنده باشند. که بی بی چرا باید برای من چنین تشیع جنازه ای برگزار  شود، ولی شما در شب تاریک و بدون جمعیت تشیع بشید؟
اما باز هم ملت قیور ایران ثابت کرده اند که اگر ان روز بودند نمی گذاشتند نامردی دستش به خانه حضرت برسد چه برسد به اینکه هیزم هم همراه خود بیاورد.
به امید آن روزی که در رکاب فرزند برومندش انتقام ایشان را بگیریم...
 اللهم عجل لولیک الفرج
منبع:خط سبز


نوشته شده توسط : مصطفی

نظرات دیگران [ نظر]


اطلاعیه  دفتر معظم له مبنی بر وظیفه مقلدان ایشان:

ضمن عرض تسلیت رحلت جانگداز مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیة الله العظمی فاضل لنکرانی قدس سره الشریف به محضر حضرت ولی عصر عجل‌الله تعالی فرجه الشریف و همه‌ی شیعیان و مقلدان آن بزرگوار، در پی سؤالات مکرر مقلدین آن مرجع فقید، معروض می‌دارد: با توجه به اینکه اکثر مراجع فعلی، بقای بر تقلید از میت را اجازه می‌دهند، لذا مقلدین آن مرجع فقید می‌توانند با توجه به دو نکته زیر بر تقلید ایشان باقی بمانند.

۱ـ بنابر نظر اکثر مراجع فعلی، بقای بر تقلید میت در صورتی که مرجع متوفی اعلم باشد واجب است؛ لذا، در صورت احراز اعلمیت ایشان بقای بر تقلید ایشان لازم است.

۲ـ از آنجا که برخی از مراجع فعلی مورد بقاء را منحصر به مسائلی می‌دانند که بدان‌ها عمل شده و یا مقلد آنها را برای عمل کردن یاد گرفته است، لذا لازم است مقلدین ایشان در غیر این موارد از اعلم مراجع زنده تقلید کنند.
خبر مرتبط:اطلاعیه دفتر معظم له در مورد پرداخت وجوهات شرعیه

منبع: پایگاه آیت الله فاضل لنکرانی


نوشته شده توسط : حاج آقا یا حق

نظرات دیگران [ نظر]


علاقه امام به آیت الله لنکرانی

دوشنبه 86 خرداد 28 ساعت 3:58 عصر

همدرسى با مرحوم آقاسیدمصطفى خمینى و حضور فعال و مستمر در درسهاى امام خمینى موجب شد تا رهبر انقلاب حضرت امام خمینى (ره) نسبت به حضرت آیت الله محمد فاضل لنکرانی عواطف و علاقه مخصوصى داشته باشند.
پیرامون علاقه امام به ایشان داستان هاى زیادى نقل شده که جریان زیر نیز به نقل از فرزند ایشان (حجت الاسلام والمسلمین جواد فاضل لنکرانى) خواندنى است :ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : محمد

نظرات دیگران [ نظر]


یک دل غمگین

دوشنبه 86 خرداد 28 ساعت 11:43 صبح

به هر طرف که نگاه میکنی خیل عظیمی از جمعیت را مشاهده می کنی که به سمت مسجد حرکت می کنند.پیرمرد عصا به دست ،پیر زن قد خمیده، جوانان دختر وپسر،نوجوانان ،همه در حرکتند،حتی کوچولو ها هم طاقت ماندن در خانه را ندارند .انگار چیزی  در دلهای مردم قم نفوذ کرده که همه اینجور بی تابی می کنند ...
دیشب وقتی  خواستم برای لنکرانی بنویسم هرچه تلاش میکردم بیشتر گیج می شدم توان نوشتن نداشتم.حتی صبح قبل از تشییع هم تمام توانم را بکار گرفتم تا که چیزی بنویسم .امّا ....
امّا حالا که از تشییع جنازه برگشتم دوست دارم فقط بنویسم .
هرچند که نوشتن از مردمی که اینقدر قدر شناس هستند خیلی دشوار هست .مسجد امام حسن عسکری (ع) -میدان مطهری- خیابان اراک-پل حجتیه-میدان شهداء-خیابان ارم و بالاخره حرم مطهر کریمه اهل بیت فاطمه معصومه(س).
 امروز تمام این مسیر حرف از قدر شناسی داشتند هرکجای این مسیر را که نگاه میکردی بوی یکرنگی وهمدلی داشت .تمام قلبها به هم نزدیک شده بودند .وقتی پسرش چند دقیقه ای صحبت کرد تمام جمعیت به گریه افتادند بخصوص که از پدرشان گفتند :که دائما نصحیت
 می کردند:فاطمیه را احیاء کنید . اینجا بود که دلیل افتخار تشییع در  روز شهادت حضرت فاطمه زهراء را می فهمی .
امّا سخن آخر:
کور شود آن چشمی که نمیخواهد عظمت و ارزش علماء و حافظان دین را ببیند.کر شود آن گوشی که نمیخواهد ندای حق طلبی بزرگان دین را بشنود
لابد می پرسی چرا سخن آخر اینجور ی؟
پس یکی از کامنت های اینجا رو حتما بخونید

 


نوشته شده توسط : حرمت‌الله خانگل‌زاده

نظرات دیگران [ نظر]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مراسم چهلمین روز درگذشت آیت‌الله فاضل لنکرانی
[عناوین آرشیوشده]