سفارش تبلیغ
صبا ویژن

محبت امام به آیت الله لنکرانی

یکشنبه 86 خرداد 27 ساعت 10:0 عصر

آیت‌الله فاضل در خاطره‌ای می‌گویند: در سال شهادت مرحوم حاج آقا مصطفى، در ماه رجب همان سال من توفیق زیارت عتبات عالیات را پیدا کردم. شب نیمه رجب بود واین معنا روشن است که شب نیمه رجب یکى از ایام ولیالى زیارت مخصوص امام حسین (علیه السلام) است. حدود 2 ساعت از شب مى گذشت که من وارد کربلا شدم.

البته همان سفرهاى 8 روزه که از طریق اوقاف ترتیب داده مى شد به یک مناسبتى ما هم راه پیدا کردیم و خواستیم ضمن زیارت عتبات عالیات، خدمت امام مشرف شده و دیدارى با مرحوم آقاى حاج آقا مصطفى داشته باشیم، که تصادفاً این همان آخرین دیدار ما بود و پس از چند ماه مرحوم حاج آقا مصطفى به شهادت رسید.

آیت الله فاضل لنکرانی

 

بر طبق برنامه اى که براى مسافرین ترتیب داده شده بود، ما را به یک هتلى هدایت کرده و ما وارد آن هتل شدیم. به علت اینکه یک مقدار وقت دیر شده بود، صاحب هتل گفت: قبل از اینکه به اتاقهایتان بروید، در سالن غذاخورى اجتماع پیدا کنید، غذا را بخورید، بعد به اتاقهایتان بروید.

ما به سالن غذاخورى رفته ومشغول خوردن غذا شدیم، اواسط خوردن غذا بود که من دیدم مدیر هتل با صداى بلند گفت که آقاى فاضل کیست؟ گفتم: من هستم. گفت : کسى دم در ایستاده و منتظر شماست. من فورى شام را تمام کردم و به عجله آمدم. دیدم آقاى دعایى که الآن مسئول روزنامه اطلاعات و وکیل مجلس شوراى اسلامى هستند، دم در هتل ایستاده اند.

پس از مصافحه و سلام و علیک واحوال پرسى فرمودند: من از طرف حاج آقا مصطفى آمده ام و پیغامى براى شما دارم. - معمولا امام در مواقع زیارتى از نجف به کربلا مى آمدند ودر آنجا منزلى در اختیار ایشان گذاشته شده بود ودر آن منزل، یکى دو روز مى ماندند - حاج آقا مصطفى پیغام دادند که همین الآن شما باید پیش ایشان بروید. من تعجب کردم اولاً از اینکه ایشان از ورود ما به کربلا از چه راهى اطلاع پیدا کرده و ثانیاً وقت گذشته بود. شب دیر شده بود، گفتم در این موقعیت شاید مناسب نباشد. گفتند: ایشان اصرار کردند که با هم به آنجا برویم. رفتیم آنجا.

چند لحظه اى بعد امام بزرگوار وارد شدند، فرمودند: «من براى خواب مهیا شده بودم وبه رختخواب رفته بودم، ولى چون به من اطلاع دادند که شما آمدید فکر کردم که اگر تا صبح بخواهم صبر بکنم و شما را ببینم دیر است، لذا از بستر خواب بیرون آمدم براى دیدن شما.» امام در باره مسائل ایران سئوالاتى کردند، توضیحاتى دادم. امام شدیداً اظهار تأثر و ناراحتى کردند. بعد از چند دقیقه حاج آقا مصطفى تشریف آوردند و ما از امام خواهش کردیم که تشریف ببرند به اندرون... فرداى آن روز بر حسب دعوتى که امام توسط مرحوم آقاى اشراقى از من کردند، ناهار را آنجا رفتیم و تا ساعت 5 یا 6 بعدازظهر خدمت ایشان و خدمت حاج آقا مصطفى بودیم، و مسائل مختلفى آنجا مطرح شد.


نوشته شده توسط : مصطفی

نظرات دیگران [ نظر]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مراسم چهلمین روز درگذشت آیت‌الله فاضل لنکرانی
[عناوین آرشیوشده]